نخستین تصویر سینماتوگراف بر پردۀ گراند کافۀ پاریس در برابر دیدگان سرشار از بهت و حیرت اولین تماشاگران تاریخ سینما جان گرفت. تصویری متحرک از ورود قطار به ایستگاه لاسیوته (۱۸۹۵)؛ گویی همین نما/فیلم کوتاه برادران لومیر از ابتدا سرشت سینما را با سفر و پویایی درهمآمیخته باشد. پویایی و حرکتی که برآمده از ماهیت و کیفیتی بود تماماً صنعتی، روزآمد و مدرن. تحرکی که رو به پیشزمینه داشت، رو به جلو، آنجا که تماشاگران نیز مانند مسافرانی انتظار ورود این مدیوم نوظهور را داشتند تا خود را به تسلسل امواج نوری بسپارند که قادر بود آنان را از سایهسار سالنهای تاریک به دورترین سفرها به ملاقات و دیدار با تازهترین سرزمینها و مردمان (واقعی یا خیالی) و ناممکنترین تجربهها رهسپار کند. و این تجربهای بود یکسره دگرگون از آنچه پیشتر ادبیات توان انجامش را داشت؛ زیرا اگر چنین تجربیاتی در مواجهه با مکانها و آدمیان گوناگون در ادبیات به واسطۀ توصیف در ذهن یک خواننده و به مدد قوای تخیلاش شکل میگرفت، سینما خودِ مکانها و چشماندازهای پیشتر نادیده و مردمان را به گونهای ملموس، عینی و چندجانبه (نسبت به دستگاه شهرفرنگ و عکاسی) پیش چشمان گروهی از تماشاگران بهطور برابر و یکسان ظاهر میکرد. پس دیگر حتی نیازی به واژگان و جملات متعدد برای توصیف یا آمادهسازی مخاطب برای سفری به دوردستها یا محدودۀ کوچک فریمهای عکاسی نبود، زیرا به واسطۀ تسلسل و قطار تصاویر سینماتوگرافیک، ناگهان جزئیات گوناگونی امکان بروز و نمود مییافتند و صرفاً با یک «کات» قادر بودیم از مکان یا حتی زمانی دیگر سردرآوریم. [...]