با نگاهی مصمم و چانهای بالاگرفته به در اتاق خالی پسرخواندهاش، گیوم، تکیه داده است. گامهایش پیشتر در مسیر آمدنش به اتاق با ضرب آهنگین قطعه مشهور فرانتس لیست به نام «مارش عزا» کوک شده بود. ایزابل هوپر اینجا خودش را در نقش میکا در پنجمین همکاریاش با کلود شابرول اسیر جهان مرموز و پر ابهام او میبیند: در خانهای که کلید کشف رازهایش درست در مقابل چشمان همگان است، در حالی که ما مصرانه در حال کشف آن در پشت رابطهها و اتفاقات پنهانی بودیم. میکا این را خوب میداند. برای همین از در اتاق فاصله میگیرد و با قدمهایی منظم در خطی مستقیم به سمت آن چیزی میرود که خارج از قابْ نگاه خیرهاش را متوجه خود کرده است. دوربین شابرول نخست جا میماند، ولی چند لحظه بعد همان مسیر حرکت میکا را لجوجانه دنبال میکند تا انعکاس چهره او را بر قاب شیشهای عکس لیزبت، همسر قبلی شوهرش، به تصویر کشد: دعوت شابرول به سوءظنی دیگر نسبت به رفتارهای هوپر!؟ میکا انگشتش را بر روی قاب عکس حرکت میدهد. [...]