به تاریخ نقّادی که نگاه بیندازیم کمتر سینماگر کلاسیکی را در موقعیت وایلدر میبینیم. برخورد مهمترین جریانهای نقّادی معاصرش با او عبرتآموز است برای امروز ما. اشارهای کوتاه میکنم تا مقدمهای برای ورود به بحث خودم فراهم آورم. اندرو ساریس در فیلم کامنت (۱۹۹۱) اعتراف میکند که چطور در کتاب سینمای آمریکا (۱۹۶۸) بیلی وایلدر را بهناحق دستکم گرفته بوده است و به «پانتئونِ» سینماگران محبوبش راه نداده است. او به تأثیر کایه دو سینما اشاره میکند. درست است که نخستین شمارۀ کایه دو سینما عکسی از سانست بلوار را بر جلد داشت، اما با همۀ عشق آتشینِ نویسندگانش به سینمای هالیوود، بیلی وایلدر هیچگاه نتوانست به موقعیت افسانهای همقدرانش نزدیک شود. آثار او جزو دستهای نبود که کایهایها در ردههای بالا جایش میدادند. اینرا ژان دوشه و ژان دُمارشی در مقدمۀ اولین گفتگوی مجله با بیلی وایلدر گوشزد میکردند. در فرانسه، این میشل سیمان بود که در رأس پوزیتیف، رقیب سنّتی کایه دو سینما، در حمایت از وایلدر عزمی راسخ داشت. او بعدها در ساخت فیلم مستندی شرکت کرد به نام پرترۀ مرد شصت درصد بینقص (۱۹۸۲) که گفتگوی خودش بود با بیلی وایلدر. امروز این پرسشِ وسوسهآمیز برای من همچنان باقی است که بیمهریها به وایلدر از کجا سرچشمه میگرفت – و هنوز که هنوز است کتاب مرجع دیوید تامسن، دیکشنری زندگینامهای فیلم، با وایلدر چندان مهربان نیست. [...]