اکنون جای اندکی امیدواری است که پس از موفقیت سریالهای سرشناس آمریکایی همچون سوپرانوها، مد مِن و بریکینگ بد حتی برخی از سرسختترین و بدبینترین تماشاگران و منتقدان – آنها که طی سالها سریالهای تلویزیونی را به حکم مرگِ سینما و در جایگاهی پایین و سخیف بهشمار میآوردند – نیز جایگاه و ارزش آثار تلویزیونی معاصر را دریافته باشند. اما اینطور به نظر میآید که علیرغم محبوبیت سریالهای آمریکایی در میان بسیاری از تماشاگرانِ طبیعی و راستین سینما و تلویزیون، همچنان نمونههای امروزینِ اروپایی به ندرت توجه حتی جدیترین سریالدوستان را به خود جلب میکنند. چنین به نظر میرسد که طی دهههای متوالی ژانر پلیسی/جنایی همچنان محبوبترین گونۀ آثار تلویزیونی اروپایی است. سنتی دیرینه که در سالهای نه چندان دور در میان مخاطبان ایرانی نیز هواداران بسیاری داشته است: از نمونههای بریتانیایی مانند سریال شرلوک هولمز و پوآرو تا ساختههای فرانسوی همچون ناوارو یا مجموعههای تلویزیونی آلمانیزبانِ روباه پیر (کارآگاه کاستر)، دِرِک یا کمیسر و رکس. با تغییر و تحولات آتی اما گویی سریالهای پلیسی/جنایی معاصر آثاری هستند اغلب با گروههای کوچک از مخاطبان ثابت محلی که کمتر در رقابت با آثار برجستۀ آمریکایی توان رقابت دارند. البته میتوان خوشبین بود که همچنان در ایران نیز مخاطبان خاموش، بیسروصدا و به دور از جنجال و هیاهویی جایی در نزدیکی ما باقی ماندهاند که با پیگیری، عشق و اشتیاق به تماشای این سریالها مشغولاند. [...]