نامعلومی آنچه قرار است در «آینده» اتفاق بیفتد و ناتوانی ما انسانها در برابر این سرنوشت نامعلوم همیشه مصالحی جذاب برای آن دسته از داستانها و فیلمهای علمیـتخیلی (از متروپلیس گرفته تا برزیل) فراهم کرده که جهان انسانی ما در آیندهای دور را به تصویر کشیدهاند، جهانی معمولاً تباهشهری که بعد از سقوط تمدن انسانی بدل به جهنمی آشفته و بدوی شده یا برعکس به تسخیر تکنولوژی درآمده با آدمهایی که از انسانیت تهی شدهاند و همچون کالبدهایی بیروح و مکانیکی در برهوت علم و تکنولوژی سرگردانند. گزارش اقلیت (2002) هم از این دسته فیلمهاست که در آیندهای نهچندان دور رخ میدهد، هنگامی که تکنولوژیهای دیجیتال و تبلیغات همهجا را فراگرفتهاند و در این میان سیستمی هم طراحی شده که میتواند با کمک سه پیشگو جنایتها را پیش از وقوعشان پیشبینی و در نتیجه مجرمین را پیش از ارتکاب جرم دستگیر کند. دستگیری گناهکاران، آن هم متهمان به قتل، وقتی جرم و جسدی وجود ندارد از نظر قانونی، حقوقی و اخلاقی مسئلهساز است و ماجرای فیلم وقتی پیچیدهتر میشود که سرپرست بخش پیشگویی جنایت در ادارة پلیس، جان اندرتون، خودش به دام سیستمی میافتد که به عملکرد درست آن ایمان دارد. این خلاصة ایدة مرکزی فیلم است که البته از داستان کوتاه فیلیپ ک. دیک با همین نام اقتباس شده. [...]