مزایای خجالتیبودن (2012)، دومین فیلم بلند فیلمسازی جوان (پساز تجربهی مستقل و ساندنسیِ چهارگوشهی هیچکجا، 2012) و آنهم براساس رمانی نوشتهی خودش، نخستین چیزی که به ذهن میآورد اثری اتوبیوگرافیک و سرشار از تجربهها و عواطف شخصیست، جاییکه فیلم ساختن بیشتر به بهانهای برای غور در همان عواطف و واکاوی ریشههای آن تجربهها و در میانگذاشتن بیواسطهی همهی اینها با مخاطب در لفافهی لحنی توأم با صداقتی استثنائی شبیه میشود. از سوی دیگر، با یک درام نوجوانانه روبروییم. جاییکه فرایند رشد و بلوغ فردی با تمرکز بر ویژگیهای خاص این دورهی سنی و تأثیر تعیینکنندهی آن در شکل گرفتن شخصیت اهمیت پیدا میکند. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید