امسال، فیلم مسافر 40 ساله شد. در عنوانبندی آخر فیلم، زیر نشانِ هنوز زیبای «کانون پرورشی فکری»، سال 1353 نشان داده میشود. هنوز زمان، «شاهنشاهی» نشده و از 2533 خبری نیست. هنوز سینمای کیارستمی به کوه و روستا کوچ نکرده. هنوز روی پردهی سینماها، فیلمهای گاه درخشان فارسی، غوغا میکنند. ساختمان کانون هنوز به محل «انجمن ایران و آمریکا» نقل مکان نکرده و انجمن ایران و امریکای سابق، هنوز میزبان آوانگاردترین ابراز وجودهای هنری معاصر است و تئاترها و نمایشگاههای پیشرو، تنها سالنهای اکرانشان را در صحن و اندرونی انجمن مییابند… آمریکا… چرا این نام هنوز طنین خاصی دارد؟ کافی است چند خیابان آنسوتر، سرازیر شوی در خیابانی که زمانی به نام رئیسجمهور آمریکا بوده. «روزولت» را میآیی پایین و میآیی پایین و میرسی به سفارت آمریکا. چشم دیدن دیوارهای مرموز را نداری. جای سفارتخانه خیره میشوی به هیبت استادیوم فوتبال در اینسوی خیابان. «امجدیه» قلب تهران است. هنوز سفارتخانه اشغال نشده و کماندوهای ناشی، طرح اسفبارشان را برای فرود هلیکوپترها بر روی چمن استادیوم نریختهاند و جای چمن استادیوم، طوفان و شنباد صحرا نصیبشان نشده. [...]