آرشیو شماره ۲۷

خشم آتش

دربارۀ مدمکس: جادۀ خشم ساختۀ جرج میلر

مدمکس: جادۀ خشم چهارمین قسمت از داستان دنباله‌داری که جرج میلر اواخر دهة 70 میلادی روایت آن را آغاز کرد، در یادها خواهد ماند. در این وسترنِ فوتوریستیْ خراب‌آبادی به تصویر کشیده می‌شود به نام زمین که چیزی از آن باقی نمانده جز برهوتی آغشته به زهر که مردمانی وحشی و تمامیت‌خواه در آن می‌زیند. در چنین دنیایی، زنی به نام فیوریوسا تمام همّ‌وغمش را صرف این کرده که زنانی دیگر را از چنگال حاکمی ستمگر، که خود فیوریوسا نیز یکی از زیردست‌های اوست، برهاند. در مسیرِ گریز، مکس را می‌بینند، قهرمانی تنها که ابتدا با نگاهی سرشار از بی‌اعتمادی به استقبالشان می‌رود اما دیری نمی‌پاید که آنان را همچون فرشته‌ای نگهبان همراهی می‌کند. پیش از هر چیز، آنچه کوبندگی‌اش را به رخ می‌کشد نحوة شروع قصه است که سرراست به سراغ اکشن می‌رود بی‌آنکه به شیوة بعضی از فیلم‌های هاکس یا کارپنتر، دست‌و‌پای خود را با معرفی شخصیت‌ها ببندد. سرراستیِ روایت (تعقیب‌وگریزی تقریباً بی‌وقفه) و خوانایی دکوپاژ (وضوح تأثیرگذار صحنه‌های اکشن) همراه فیلمی می‌شود که ابتدا چون تیری از کمان بر می‌جهد اما اندکی بعد، همچون بومرنگی زوزه‌کشان به نقطة آغازینش بازمی‌گردد. مدت‌ها بود ندیده بودیم اینچنین هنر سرعت به‌ لطف تدوین برق‌آسا کار شده باشد بی‌آنکه هیچگاه به ورطة دکوپاژ متظاهرانه‌ای بیافتد که جراحت سینمای اکشن معاصر است. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: