بیایید متواضع باشیم: در فرانسه نقد فیلم یک سنّت است. اولین نقد و بررسی فیلم در فرانسه برمیگردد به سال 1908. بین سالهای 1918 و 1920 مردم کمکم سینما را یک فرم هنری خواندند. در 1946، نسل جدیدی از منتقدین فیلم، منجمله آندره بازَن، درصدد تعریف سینما برآمدند. و در حدود 1950، وقتی ما در کایه دو سینما بر آن شدیم تا مفهوم مؤلف را تعریف کنیم، بارها و بارها به این نظر بازگشتیم که یک مؤلفْ کارگردانی است که اندیشهاش روی پردهی سینما تبیین میشود. این مسأله مرا به یاد حرفی میاندازد که پدرم همیشه میگفت: «همه میتوانند روزی صدتا ایده داشته باشند. اما مهم این است که یک ایده داشته باشی و هر روز آنرا تا جایی که میشود پیش ببری.» به عبارت دیگر، اندیشه داشته باشی. و هرچه بیشتر فکر میکنم بیشتر باور میکنم که هنر در واقع اندیشه است. هنر تجلی تصورات ما از طریق اندیشه است ــ نه لزوماً جنبهی عقلانی اندیشه، بلکه گسترهای که اندیشه از طریق آن میتواند خودِ آگاه و ناآگاه ما را تبیین کند. بسیاری از فیلمسازان ایدههایی دارند، اما عدهی بسیار قلیلی صاحب اندیشه هستند. [...]