مقدمه: جان کارنی بدون شک یکی از برجستهترین و مهمترین سینماگران مستقل نسل ماست. درست است که کارنی با فیلم بر لبه (۲۰۰۱) در انگلستان بسیار تحسین شد و سکوی پرتابی شد برای کیلین مورفی بسیار مستعد (بازیگر فیلمهای بادی که بر مرغزار میوزد، سهگانة بتمن کریستوفر نولان و از همه مهمتر، سریال Peaky Blinders در نقش تامی شلبی)، اما هنوز نام او را با شاهکارش، وانس میشناسیم. جان کارنی با وانس قصهای رمانتیک، در سبک رئالیسم سرد ایرلندی را به تصویر کشید، قصهای که کاراکتر اصلیاش خود موسیقی بود. گلن هنسارد و مارکتا ایرگلُوا در وانس دوئتی تشکیل دادند که نهتنها موسیقیشان هارمونی دلنشینی داشت، بلکه نوع بازی و عمق کاراکترهایشان هم زوجی بیادماندنی تشکیل داده بود. اما اینجا خبری از پایان کلاسیک رمانتیک نبود، چون به قول خود کارنی این داستانها هیچ پایانی ندارند و همینطور ادامه پیدا میکنند. کاراکترهای هنسارد و ایرگلُوا در طول فیلم گاهی دچار لغزش میشوند و باز هم به قول خودِ کارنی عشق را با دوستی، و دوستی را با عشق اشتباه میگیرند. اما در نهایت رابطهای که بین ایندو پیش آمده، باعث ترمیم روابط گذشتهشان و نه شکلگیری عشقی جدید میشود. البته حتی این ترمیم را هم به شکل کامل نمیبینیم و افقی، به نسبت گذشته روشن، از آن جلو چشممان میآید. کاراکترهای جان کارنی در دومین موزیکالش، از نو شروع کن،حتی نسبت به کاراکترهای وانس هم از هم دورتر هستند و یکبار دیگر این موسیقی است که عامل اشتراک آنها میشود. اینجا هم با زوجی سروکار داریم (نایتلی و روفالو) که در رابطة پیشین خود شکست خوردهاند و موفقیت در کارشان را راهی برای بازگشت به زندگی میدانند. و البته باز هم به سبک وانس در پایان هر کدام بعد از جان دوبارهای که به هم میبخشند، یک قدم به ترمیم رابطة سابق (یا فراموشی کامل آن) نزدیکتر میشوند. دو فیلم موسیقیمحور کارنی، از بهترین نمونههای استفاده از موسیقی در شکلی خارج از فرم موزیکال است. موسیقی در این دو فیلم بهانهای برای شروع تمام روابط و پیش بردن آنهاست. البته خلقوخوی کارنی باعث میشود که خبری از سوپراستارهای رایج در چنین فیلمهایی نباشد. حتی استفادة کارنی از آدام لوین مشهور (خوانندة Maroon 5) هم کاملاً کارکردی هجوآمیز دارد و او را به عنوان سمبلی از هر آنچه نباید باشد، به تصویر میکشد. این تضاد در دو تنظیم مختلف قطعة ‘Lost Stars’بهزیبایی نشان داده میشود. کیرا نایتلی این قطعه را با یک گیتار و پیانو به عنوان یک بالاد نوشته و خودش با صدایی پایین و معصومانه اجرایش میکند. اما لوین آن را بدل میکند به قطعهای پرسروصدا و پر از «هایـنُت»های ناخوشایند؛ قطعهای که اتفاقاً فقط با این تنظیم دومی میتواند بدل به یک «هیت» شود. کاراکترهای محبوب کارنی، نایتلی و جیمز کوردون، انگلیسی هستند، ضدستارههایی که با یک گیتار کنار خیابان آواز میخوانند. ایدة خلاقانة او برای ضبط آلبوم گروه در نقاط مختلف نیویورک هم اوج این ضدیت با ستارههای پرزرقوبرق صحنة پاپ معاصر را بیان میکند. [...]