تابو، ساختهی حیرتانگیز میگل گومش، سنت رادیکالِ سینماییِ عمیقاً ریشهدارِ پرتغال را به گونهای آشکار به پیش میراند، سنتی که در طی چند سال اخیر به وسیلهی نسل تازهای از فیلمسازانِ ماجراجو احیا شده است. همانند گومش، این کارگردانها نمیخواهند چیزی بنیادی را تغییر دهند؛ بلکه در تلاشند تا با استفاده از نگرشی نوین به تاریخ سینما و گفتگویی خلاقانه با آن سینمای خلاقانهای را از نو بسازند. تابو داستانی جنونآمیز از یک عشقِ محتوم به فنا را با تأملی شاعرانه بر استعمارگری همراه با تخیل سینمایی به هم میآمیزد تا از یک شیفتگیِ پایدار به گذشته بگوید که بعنوانِ جریانی مهم در سینمای پرتغال حفظ شده است. جریانی که بویژه با توجه به چرخشهای مکررِ [فیلمسازانی نظیرِ] مانوئل اولیویرا، آنتونیو رییس و مارگاریدا کوردیرو به سمت گذشتهی غیررسمی و آلترناتیوِ اسطورهها، فولکلور و ادبیاتِ پرتغالی، فعال مانده است. [...]