به نظر میرسد پدرو کوستا با هر فیلم جدیدش سرنخهای جدیدتری از کارش به دست میدهد و پیشانگارههای فرمی و انگیزههای سیاسیاش را بیش از پیش به هم پیوند میدهد. صحنة آغازین جوانی باشکوه لحن مکالمهایِ صمیمانهای که مشخصة در اتاق واندا بود را با دکلمهای تراژیک جایگزین میکند. اسبْ پول (2014) در سکوت و با نمایش مشتی عکس سیاهوسفید آغاز میشود. این محیط نیمهمخروبه بهوضوح قابل شناسایی است: عکسهای زاغههای نیویورک توسط عکاسی که بسیار درگیر مسائل اجتماعی بود، و به همین سبب اغلب به نمایش احساسیِ فقر متهم میشد، یعنی ژاکوب ریس. آیا این راهی است برای کوستا، که خود اغلب به نمایش زیباییشناختی فقر متهم است، تا نقش خود در سنت تعهدِ ستیزهجویانه را به رخ بکشد؟ [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید