بعد از دو فیلم تاریخی، باربارا (2012) و ققنوس (2014)، که اولی در شهر کوچکی در آلمان شرقی به وقوع میپیوست و دومی با اقتباس آزاد از کتاب بازگشت از میان خاکسترها مفاهیمی همچون گذشته، هویت، عشق و احساس گناه فردی/جمعی را در ویرانههای برلین میکاوید، کریستین پتزولدِ «مدرسۀ برلین» در ترانزیت بازهم به دوران جنگ جهانی دوم بازگشته است تا ایدههای تماتیک آشنا و همیشگیاش را در بستر رمانِ نویسندۀ محبوبش آنا زگرس بگستراند. ترانزیت دربارۀ مردی آلمانی/یهودیست که میخواهد از مارسی به مکزیک بگریزد و بهناچار هویت نویسندۀ مردهای را میدزدد اما همزمان به همسر نویسنده دل میبازد. پتزولد در مصاحبه با جوردن کرونک در فیلمکامنت سه فیلم آخرش را سهگانۀ «عشق در دوران سرکوب» مینامد، هرچند دو فیلم ترانزیت و ققنوس در مقایسه با باربارا پیوند خویشاوندی عمیقتری دارند، نسبت به دیگر آثار پتزولد انتزاعیتر و خیالانگیزترند و با الهام از متون (و فیلمهای مختلف) به کیفیتی فرّار، دسترسناپذیر، گاه فرازمینی و عمیقاً دردناک دست مییابند. [...]