در سالهای اخیر فیلمهای هالیوودی انگشتشماری وجود داشتهاند که با چنین کنجکاویای به انتظار دیدارشان نشسته باشیم. در یک زمینهی عمومی و جهانی مبتنی بر بازیافت، کریستوفر نولان به همراه جیمز کامرون و آلفونسو کوارون از معدود کسانی بوده که توانسته است میل تماشاگران به دیدن چیزی جدید را برانگیزد. ما ماه گذشته، در پروندهای که در مورد هنر روانگردان کار کردیم، به قدر کافی در مورد اینکه سینما تا چه حد به جهش درون امر ناشناخته نیاز دارد، سخن گفتیم. هنگامی که قهرمان فیلم (با بازی متیو مککاناهی)، خلبان سابق ناسا که در پی یک قحطی جهانی کشاورز شده است، در ایوان خانهاش از میلش برای بازگشت به زمانهی «پیشگامان، کاوشگران» سخن میگوید، خوشحال میشویم که نولان دوباره شعلهی اسطورهی مرز، شور و شوق درنوردیدنِ مرز جدید، یعنی فضا را، برافروخته میکند، و فضا همان چیزی است که رؤیای روانگردان (2001: یک ادیسهی فضایی) و ماجراجویی شگفتانگیز دهههای هفتاد و هشتاد، یعنی نقطهی عطف تاریخ سینما (برخورد نزدیک از نوع سوم، جنس درست) را پر و بال داد. اما نولان، این سینماگر مسلط و استاد داستانهای پارانوئیک، چطور میتواند فتح و جهانگشایی را دوباره به راه بیندازد و به درون امر ناشناخته قدم بگذارد؟ پاسخ: او این ژست را فقط نیمهکاره به انجام میرساند ــ کمی شبیه به آن دست مرموزی که همینکه به درون سفینهی فضایی وارد میشود، خود را پس میکشد. [...]