رهایش کن به کارگردانیِ تامس بزوکا، در سال سینماییای که گذشت به یک فیلم نابههنگام میماند. عملاً تماشای فیلمهای سال را به پایان برده بودیم که بیخبر، متین و آرام از گرد راه رسید. آنهم در زمانهای که گویی ایدئولوژیهای غالبِ روز، تقریباً یکتنه همۀ آثار را تحتشعاع درونمایههای شعاری خود قرار دادهاند. پنداری رهایش کن خود نیز به جایگاه فعلیاش آگاه است. یک وسترن معاصر که رد و نشان دستاورد دهههای پیشینِ وسترنهای کلاسیک در بطنش جای گرفتهاند. با حضور کوین کاستنر، در نقشِ یک مارشال بازنشسته؛ شمایلی که میتوان به سادگی به عنوان وارثِ جان وین و کلینت ایستوود در نظرش آورد. بازیگری با کارنامهای پر فراز و نشیب که انگار چند وقتی است جایگاهش در مقام یک وسترنر قدیمی را دگربار با سریال یلواستون و مینیسریال هتفیلدها و مککویها بازستانده؛ درک اهمیتِ حضور کاستنر بخش مهمی از فهم رهایش کن و خودآگاهی فیلم نسبت به شمایلِ ستارۀ کمابیش فراموششدهاش نیز هست و اینکه چگونه یک بازیگر را از زوایای گوناگون با شخصیت داستانی/سینماییاش همپوشانی میکند. [...]