آرشیو شماره ۲۷

ایستاده بر بلندای جنون

نگاهی به سینمای پل توماس اندرسون از خلال خون به پا می‌شود
نویسنده: امیرحسین سیادت

فیلم در سیاهی مطلق آغاز می‌شود و با موسیقی‌ای که تداعی‌گرِ هرج‌و‌مرج است نخستین تصویرِ خود را رونمایی می‌کند: پهنه‌ا‌ی هرز، غیر‌مسکون و کشت‌نشده به دست انسان. قطع به تصویر دانیل درون چاه، سرگرم حفّاری و به دنبال سنگی گرانبها. کمی بعد او را بیرونِ چاه می‌بینیم که تنها نشسته و نفس تازه می‌کند. پیرامونش جز خس و خاک نیست؛ تندبادی وزیدن گرفته و دانیل آتش افروخته و آب می‌نوشد. حضور عیانِ عناصر اربعه از همین ابتدا ما را می‌برد به سمت خوانش اسطوره‌ای؛ به اسطوره‌ی آفرینش. دانیل به قلمرو تاریکی و کارِ تیشه و سنگ بازمی‌گردد و پیاپی به پیکر چاه زخم می‌زند به این امید که گوهری از بطن آن بیرون بکشد. نشانه‌هایی بهم‌پیوسته چاه را به مکانی کهن‌نمونه‌ای بدل کرده‌اند تا ما را برسانند به کتاب مقدّس و مزامیر داوود و کشاکش یهوه با لِویاتان (اژدها/نهنگ)، غلبه‌ی او بر این هیولای چندسر و در پی آن خلقِ روز و شب و اجرام آسمانی (یا حتّی به نمونه‌ی کهن‌تری چون حماسه‌ی آفرینشِ آکدی و ستیزِ مردوک با اژدهای آشوب ــ تیامت ــ قربانی کردنش و پرداختن به انتظامِ عالم با پاره‌های تنِ اژدها). [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: