در همان دقایق نخست با شروع صبح کاری به عمارت و خانۀ مُد وودکاک داخل میشویم؛ در میانۀ دیوارهای سفید و سرد، آینههایی که گذرا حضور و حرکت با طمأنینه و آهستۀ ساکنانش را بازتاب داده، با پنجرهها و درهایی که فضای در خود فروبسته و در خویش خفتۀ این منزل را به جهان بیرون میگشایند؛ در حرکت و گذر بر راهپلهها و درون دالانها، وقتی زنان کارگر اغلب مسن و میانسال با رقص آرام و یکدست از پلکان بالا میروند، همچون گردش دَوَرانی ارواح سرگردانی به سوی نور آسمان که بالای سرشان شدت و گرما مییابد. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید