دو فصل قبلی با جمعبندی قابل قبولی در مورد اینکه برای هر کس چه اتفاقی میافتد به پایان رسید. این فصل لااقل در این مورد که چه کسی از در وارد خواهد شد و این برای وارگا به چه معناست با قدری ابهام رها میشود. چرا تصمیم گرفتی که از این مسیر مشخص بروی؟ یک بخشش در همین حرفی است که زدی، که دو فصل اول به شیوه مشخص و ثابتی تمام شد، و فکر میکنم هرگز نمیخواهی این پیشفرض را داشته باشی که اینیکی هم قرار است به همان شکل تمام شود. من همیشه بهشوخی میگویم که فارگو یک تراژدی با پایان خوش است. ولی این پایان بسته به شماست. اگر آدم خوشبینی باشید میتواند پایانی خوش، و اگر بدبین باشید پایانی تاریک باشد. من میخواستم مخاطب را تا حدی با این سؤال که آیا خوب تمام شد یا ضعیف درگیر کنم، و اگر فکر کنید که ضعیف تمام شده، بعد احتمالاً به این فکر خواهید کرد که چرا تصور میکنید ضعیف تمام شده. حس میکنم بد نیست که مخاطب را تا این حد فعالانه در داستان درگیر کنم. [...]